نقد و بررسی رمز طلاهای خودشکوفایی دانش آموزان خلاق

رمز و رازهای خودشکوفایی دانش آموزان خلاق

          شکوفایی برای رشد هر انسانی لازم است و هنگامی به شکوفایی می رسید که فکرسازی کنید و دارای فکر مشخصی باشید. انسان هایی که در پی شکوفایی و توسعه فردی هستند برای یادگیری مهارتهای عزت نفس تلاش می کنند. این انسان ها می دانند که رسیدن به هر موفقیتی با مدیریت ذهن امکان پذیر است. به خوبی می دانند که یکی از سرمایه های اصلی زمان است و سعی می کنند منابع خوب برای مدیریت زمان را تهیه کنند و از بهترین منابع مدیریت زمان به خوبی بهره گیرند. حالا که تصمیم گرفته اید شکوفا شوید، اجازه دهید به موضوع بسیار مهم و کاربردی بپردازیم و آن "خودشکوفایی" است.

          خودشکوفایی چیست؟ هر انسانی برای خوشحال بودن به حس رضایت نسبت به خودش نیاز دارد، این حس رضایت برای هر کس بسته به شخصیت و توانایی هایش متفاوت است یک فوتبالیست از ارائه یک بازی خوب لذت میبرد یک آهنگساز از ساختن قطعه ای زیبا و یک معلم از کشف و پرورش استعدادهای دانش‌آموزانَش لذت می برد.

          بزرگ‌ترین قدم زندگی هر انسان همین است که بفهمد فارغ از نظرات دیگران و برخورد جامعه و اطرافیان، خودش واقعا به چه چیزی علاقه دارد و از چه کاری لذت می‌برد. مهارتهای عزت نفس و اعتماد به نفس را یاد بگیرد و برای توسعه فردی خودش می کوشد. اینکه بداند دارای چه مرتبه ای از عزت نفس و اعتماد به نفس است. اینکه بداند چگونه می تواند خودش، خودش را شکوفا کند. برای خودشکوفایی، موفقیت را باور دارد و تلاش های منظمی انجام می دهد.

"و شادی، با خویشتن و دنیای خویش، عشق"

          مزلو روانشناس آمریکایی اولین کسی بود که نظریه هرم نیازهای انسان را طراحی کرد، این هرم نشان می‌دهد هر انسانی چه نیازهایی دارد و این نیازها به چه ترتیبی در انسان به وجود می‌آید. به زبان ساده‌تر هر فرد ابتدا به فکر تامین نیازهای اولیه خودش است (مثل پول، امنیت، غذا) و بعد نوبت به تامین نیازهای اجتماعی می‌رسد مثل(عشق، دوستی، خانواده) و پس از تامین این نیازها، به سراغ تامین نیازهای سخت تر می‌رود، مثل اعتماد به نفس، ذهنیت قدرتمند و اینکه در هر شرایطی بتواند خودش باشد و نقش بازی کند و این همان معنی خودشکوفایی است.

مزلو می‌گوید: اگر قرار است انسان در نهایت شاد باشد، باید آن آدمی باشد که می‌تواند باشد. این یعنی هر کسی باید تلاش کند تا بهترین نسخه خودش باشد، نه آنچه دیگران می‌گویند و می‌خواهند. به عنوان مثال در جامعه، پزشک بودن نشانه موفقیت است اما همین شغل برای کسی که علاقه و استعداد واقعیش در ورزش بسکتبال بوده می‌تواند عامل نارضایتی و غم باشد.

ویژگی‌های فردی که به خودشکوفایی رسیده چیست؟

1 – اولین و مهمترین ویژگی این است که خودشان و دیگران را همان‌طور که هستند می پذیرند. البته منظور ما این نیست که تلاشی برای تغییر و بهبود انجام ندهید ولی برای ایجاد تغییر هم قدم اول این است که واقعیت‌ها را بپذیرید.

2 – در بند حرف و نظر دیگران نیستند، البته منظور ما خود رای بودن و بی احترامی به دیگران نیست، اما نباید از ترس قضاوت و حرف آنها خودتان را سانسور کنید. اگر با تحقیق و مطالعه و بدون تعصب به باوری رسیدید از بیان آن نترسید هرچند دیگران تاییدش نکنند.

3- راه حل مناسب را پیدا می کنند. هنگام بروز مشکل ، به دنبال راه حل مناسب باشید نه یافتن مقصر یا به کرسی نشاندن حرف خود.

4 – نه می جنگند و نه تسلیم می شوند بلکه راه خود را می روند. تلاش نکنید با روند عادی زندگی یا طبیعت بجنگید اما زیر بار هر عرف و سنتی هم نروید، به زبان دیگر در برابر هر عرف و عادت اجتماعی اول بپرسید چرا؟

5 – خودخواه نیستند.  به سرنوشت جامعه و دیگران اهمیت بدهید و بخشی از انرژی و زمان‌تان را صرف بهبود زندگی دیگران کنید .

6 – منطقی، فعال و خوش اخلاق اند. فردی که به خودشکوفایی رسیده عبوس و تنبل و متعصب نیست.

خودشکوفایی و کنکور

          همه این ها را گفتیم که برسیم به اینجا، حالا باید ببینیم کنکور پلی برای رسیدن به خودشکوفایی هست یا نه؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال اول باید از خودتان بپرسید چرا می‌خواهید کنکور بدهید؟ چرا می‌خواهید وارد دانشگاه شوید؟ رشته ای که تصمیم دارید بخوانید را بر چه اساسی انتخاب کرده‌اید؟ همان‌طور که قبلا اشاره کردیم خودشکوفا ها در برابر هر عادت اجتماعی از خودشان می‌پرسند چرا؟ 

          حالا نوبت شماست که در پایان تحصیلات متوسطه و در شرایطی که شرکت در کنکور و ورود به دانشگاه به یک قانون نانوشته تبدیل شده، از خودتان بپرسید آیا این مسیر بهترین مسیر برای من است؟ اما فراموش نکنید پاسخ تان از سر تنبلی یا راحت طلبی نباشد (خودشکوفا ها تنبل نیستند) و قرار هم نیست با هرچه دیگران می‌گویند یا انجام می‌دهند مخالفت کنید.

          کنکور و ورود به دانشگاه می‌تواند نقش موثری در رشد فردی و اجتماعی ما داشته باشد از طرف دیگر داشتن تحصیلات دانشگاهی در کنار مهارت، به یافتن شغل مناسب و رشد اقتصادی فرد کمک می‌کند ، علاوه بر این جایگاه اجتماعی فرد را ارتقا می دهد و همه اینها در سلسله مراتب مزلو پیش نیازهایی برای رسیدن به خودشکوفایی است. اما لزوما هر کسی که به دانشگاه میرود به خودشکوفایی می‌رسد؟ قطعا نه، افرادی زیادی در جامعه هستند که علی رغم داشتن تحصیلات دانشگاهی خوب، در شغل یا زندگی فردی خود موفق نیستند و احساس رضایت نمی‌کنند.

          کنکور دادن مثل خرید بلیط هواپیماست، دانشگاه مثل سفر رفتن با هواپیماست، قطعا شما با یک بلیط خوب و هواپیمای خوب زودتر و راحت تر به مقصد می‌رسید. اما اگر مقصدتان را اشتباه انتخاب کرده باشید چه؟ قطعا در این صورت با هر وسیله ای که بروید در نهایت خوشحالی و رضایت را تجربه نمی‌کنید. به زبان ساده تر، تلاش کنید خودتان و توانایی‌هایتان را صادقانه بشناسید، صادقانه یعنی نه خودتان را دست کم بگیرید نه زیادی دست بالا! وقتی خودتان را بشناسید بهتر می‌توانید هدفتان را انتخاب کنید و در راه رسیدن به این هدف از کنکور و دانشگاه نیز کمک می‌گیرید. 

          شما که در پایان خواندن این مقاله هستید، تصمیم گرفته اید به یک دانشگاه خوب بروید، در یک رشته تحصیلی خوب ادامه تحصیل داشته باشید و زندگی علمی و مادی و معنوی خود را بسازید. زمان و اینکه چگونه از آن استفاده کنید مهمترین سرمایه های شما هستند. با کمک مشاورین خوب و کاربلد، سعی کنید به بهترین روش از موقعیت های خودتان استفاده کنید. خودتان را باور کنید و با تلاش  درست، آموختن تکنیک های موثر مطالعه و مهارتهای کنترل زمان و تمرکز در تست زنی و نقشه سازی ذهنی کنکور، موفقیت خودتان را حتمی کنید.

"زندگی مسابقه نیست، یک سفر است و تو آن مسافری باش که در هر گامش، ترنم خوش لحظه ها جاری است."

 

ادامه مطلب